۱۳۸۸ خرداد ۲, شنبه

نکاتی مهم در خصوص آسیب شناسی تعصب در دنیای اندیشه



اینکه انسان پابند و متعصب به یک نوع نگرش و جهان بینی باشد، امرمطلوبی نیست .چرا که قصه یکسو نگری در طول تاریخ رشد فکرواندیشه انسان رهاورد های رو به جلویی نداشته است .


انسان باید تعصبات را از اندیشه خود پاک کند .تعصب خطرناکترین و مسموم ترین فضا برای تنفس اندیشه است .اگر فضای اندیشیدن انسان پر از تعصب باشد ، قدرت باروری اندیشه ها را زایل میکند .


انسان باید باور داشته باشد که هر جهان بینی ، داشته های مفیدی را به جامعه بشریت تقدیم کرده است .پس هرگاه صرفا متعصب به یک جهان بینی و نگرش اندیشه ای باشیم ، از دیگر مواهب دنیای اندیشه بشر بی بهره مانده ایم .


هنگامی که انسان بصورت چرخشی در کلان جهان بینی ها در حرکت باشد ، به محض برخورد با متریال هایی که قابلیت ایجاد پویش عقلانی برای انسان را دارد ، میتواند ، آنرا به جزیی از دنیای اندیشه خود تبدیل کند و همچنین هرگاه در نقطه ای دیگر امری متفاوت با دریافت خود ، پیدا نمود و متوجه اثر پویشی بالاتری از دریافت قبلی خود گردید ، به راحتی آنرا کنار بگذارد و به مطلوب جدید خود رو کند .


منظور از تعصبات ، تعصب در کلان اندیشه هایی است که ساختار شخصیت متفکر و دنیای اندیشه انسان را شکل میدهد . و اصلا نظر به، تعصب در معارف و اندیشه های درجه چندم نیست .


باید به تجربه بیاموزیم که پیشرفت انسان ناشی از دور زدنش در درون خود نبوده است . بلکه ناشی از برخورد تک تک سلولهای مغزش با ارکان مختلف طبیعت بوده است .و از آنجاییکه نگرشهای مختلف و دیدگاههای متفاوت بشری محصول برخورد های متفاوت با طبیعت است ، پس قابلیت برخورد دادن سلولهای مغزی با نگرشهای مختلف را نباید نا دیده گرفت .


باید به تجربه بیاموزیم که حتی متعالی ترین باورهای امروزمان ، احتمال دارد نا خواسته در فضا ها و مکانها و زمانهای مختلف باعث ایستائی مان گردد . پس اصل تطبیق اندیشه با فضا و مکان وزمان را نباید فراموش کنیم .


باید قبول داشته باشیم از هر آنچه باعث ایستایی مغزمان میگردد ، دوری جوییم .


نحوه تشخیص موجبات ایستایی و پویایی مغز : اشکال مختلف شخصیتی واکنش های متفاوتی در این خصوص دارد . اما بیشتر شبیه به یک حس میباشد .


آنچه که باعث ایجاد دریافتهای نو و تازه در ما میگردد ، شکلی از پویایی مغز است . باید با تمام وجود حس کنیم اندیشه ای ما را رو به جلو میبرد . و این حرکت رو به جلو را در اندیشه و اعمال خود تجربه کنیم .

هر اتفاقی که در طبیعت می افتد مستقل از نگاه انسانی و انسان صورت میگیرد . هر حرکتی از طبیعت پروسه کیهانی دارد . بزرگترین آفت اندیشه انسان اینست که مسایل طبیعت و طبیعی را مستقل از نگاه انسانی نداند و فقط با نگاه انسانی و فهم انسانی به اجزاء طبیعت نگاه کند . در صورتی که اجزاء طبیعت پدیده هایی کیهانی هستند و باید بصورت مجزا و مستقل از نگاه انسانی به اجزاء طبیعت نگاه کرد و بررسی نمود ( پیش فرض مهم برای پرورش انسان با اندیشه های کیهانی )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر